یادت همیشه سبز است در خلوت خیالم
خوبم، به خوبى تو، پرسى اگر ز حالم
گرم است محفلِ من از ذکر نامت اما
دمسردى حریفان کمتر دهد مجالم
سالى گذشت و آمد نوروز دیگر از راه
من با خیال رویت فارغ زماه و سالم
بنویس نامهاى باز وز شاهدانِ معنى
بزمى دگر بیاراى در عرصهى خیالم
بىشکوه و شکایت آغاز کن سرودى
باشد که نغمهاى خوش برهاند از ملالم
دانم که ره ندارم بر آستانت امّا
از بخت بىمدارا من در پى محالم
انگیخت باد فتنه گرد کدورت ار نه
من با نهاد صافى آئینهاى زلالم
خوارش مگیر اى گل کز بادهى محبّت
شهدیست شکِرآگین در کاسهى سفالم
شب را اثر نیابى در عالم من و دل
کانجا زماه رویت مهریست بىزوالم
دارم دو گنج گوهر در کنج بىنیازى
تا عاشقى و رندیست سرمایهى کمالم
از استاد حسین بهزاد(کرمانشاهی)
بابا ایول ....
خداوندگاریش در سلیقه و قریجه بی نظیرید.