لبت صریحترین آیهی شکوفاییست
و چشمهایت شعر سیاه گویاییست
چه چیز داری با خویشتن که دیدارت
چو قلههای مهآلود محو و رویاییست
چگونه وصف کنم هیئت نجیب ترا
که در کمال ظرافت کمال والاییست
تو از معابد مشرق زمین عظیمتری
کنون شکوه تو و بهت من تماشاییست
در آسمانهی دریای دیدگان تو شرم
شکوهمندتر از مرغکان دریاییست
شمیم وحشی گیسوی کولیت نازم
که خوابناکتر از عطرهای صحراییست
مجال بوسه به لبهای خویشتن بدهیم
که این بلیغترین مبحث شناساییست
پناه غربت غمناک دستهایی باش
که دردناکترین ساقههای تنهاییست.
از : حسین منزوی
سلام بابا مهران. خوبید؟